لبخند خورشید
کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستانهای کوتاه فارسی، با موضوعات مختلف اجتماعی است. عنوان داستانها عبارتند از: «ساحل»؛ «لبخند خورشید»؛ «سبد گل»؛ «بوران عشق»؛ «احساس باران» و «جشن تکلیف». در خلاصة داستان «لبخند خورشید» آمده است: در روز عید، خانوادهای متشکل از پسر و پدر و مادر، پسر و خاله «منا» به سوی رودخانهای به مسافرت میروند. آنها بعد از چند ساعت بالاخره به رودخانه میرسند. در کنار شادی دیگر مسافران، مادر به رودخانه میرود. ناگهان رودخانه وحشی شده و موج مادر را به صخرهها و سنگها میکوبد. خانواده به گمان اینکه مادر مثل همیشه برای خنداندن دیگران شیطنت میکند، محو تماشای او میشوند. امّا بعد از مدتی، به جدّی بودن قضیه و نبرد مادر در میان مرگ و زندگی پی میبرند. هیچ کس از ترس به رودخانه نمیرود و زمانی که همگی مرگ مادر را میپذیرند، ناگهان مادر را بر تختهسنگی میبینند که نجات پیدا کرده و با پیکر خونی برای خانواده دست تکان داده و لبخند میزند.